هميشه سلام..............................................

فكر كردي كه من الفم....

كلاه بذاري سره من .....

جر مي زني هي پشت هم....

دروغ مي گي خيلي خفن..............................

با ماشين پسر داييت.....

كلاس مي ذاري واسه ما....

من كه تو رو مي شناسمت.....

يه جا ديگه افه بيا....................................

چشما تو لنز عسلي......

اينجوري خوشگل مي كنه.....

اوني كه با خبر مي شه.....

مي ره تو رو ول مي كنه...........................

من گنجيشكو رنگ مي كنم.....

جاي قناري مي فروشم......

كلاه نمي ره سر من .....

بيشتراز اينا باهوشم..............................

فكر كردي كه به راحتي .....

مي شه منو گول بزني.......

دروغو ابريشم كني.......

پيله به دورم بتني..............................

جر مي زني هي پشت هم......

هميشه سلام......

اي بزرگ نازنين ...

اي مهربون خوب ترين ...

چش براه حرفاي قشنگتم........

سلام. لافكاديو رو نمي شناسم ولي قديما(والبته اخيراً ، هم) كه تو مدرسه شير ميدادند، خب تكنولوژي گلوله اينقدر پيشرفت نكرده بود...نه؟

هميشه سلام....

دوستاي مهربونمون ... وبلاگ رها تر از پرنده با سپيده اي ديگر آغاز نمود و به روز شد .. چش براه مهربوني هاي شما مهربوناي هميشه خوب هستيم ... ارادتمند تو عزيز هميشه مهربون :از طرف شايا

هميشه سلام .............. بهت نگفتم تا حالا...... اين كه چقد دوست دارم ...... اما حالا بهت ميگم ...... ديگه دارم كم ميارم .... فقط به تو فكر مي كنم ....... حتي تو بيداري و خواب .... من مثه ماهي مي مونم .... كه احتياج داره به آب ....ارادتمند تو مهربون خوب : از طرف شايا