سلام
از اينكه در هفته بسيج اينقدر زيبا نوشتي بهت تبريك مي گم
اما تو را به خدا نگذار تبريك من خوشحالت كند
چون تو كه براي من ننوشتي براي بسيج نوشتي
در ضمن مردانگي هاي مردان مرد را بسيار زيبا توصيف كردي
حالا هم مردان مرد هستند ولي ديگر زاهدان شبند
چون دشمن و دشمني به منافق و نفاق تبديل شده است
و چون علي (ع) مي خواهد كه نهرواني بيافريند و اين نهروانيان را گوشماي حسابي بدهد كه دم از اسلام و بسيح و بسيجي نزنند
دست حق نگهدار تو باد
حقيقت خلق ما مهربانيست و عشق ورزي ، نه خشونت و كينه ورزي
حقيقت پشت ابر است - اي مردم حقيقت خود ابر نيست!
آفتاب عدالت روزي طلوع خواهد كرد
اي مردم غافل نشويد كه در آن روز از داغيش بسوزيد و ببازيد
بلكه از گرمايش انرژي بگيريد و جاودانه زندگي كنيد
سلام امين جان
از ديدن وبلاگت حالي بهم دست داد با اين موسيقي زيبا و اين متنهايي كه نوشتي ادم حال ديگه اي پيدا مي كنه خيلي خوشحال شدم كه وبلاگي معطر با نام و ياد شهدا پيدا كردم اينقدر ذوق زده شدم كه بي ملاحظه لينكت كردم
اميدوارم كه دعاي خير شهدا هميشه پشت و پناهت باشه
راستشو بخواي خيلي حالم عوض شد الان كه دارم اين مطالبو تايپ مي كنم اشك همينجوري از چشمام سرازيره دمت گرم خيلي كيف كردم
اگه وقت كردي يه سري هم به ما بزن
موفق باشي
قربانت
در مکتب انتظار تو اموختم که هرگز زمين را در حصار امروز و ديروز زنداني
نبينم.
در مکتب انتظار تو اموختم که ار ميان دايره هاي متصل به هم حلقه هاي .
امروز و فردا را در ان روزها ببينم.اين بوي انتظار توست که از نفسم بر مي
ايد.
ضربان قلب من نام تو را امروز گرم تر از هميشه مي خواند .در مکتب انتظار
تو اموختم که گل عاطفه را بايد با اب ديده همچنان سيراب نگه داشت انتظار .
تو غزلي است که تپش قلب نگرانم شاه بيت اوست.
در مکتب انتظار تو تلالو رنگين کمان چشمانم را بارها و بارها مشاهده کرده .
ام. در مکتب انتظار تو صبر و تحمل را به معناي واقعيش اموخته ام.
اين انتظار توست که قلبم را مي لرزاند و اشکم را فرو مي چکاند و همواره .
به من درس زندگي مي دهد. اري انتظار توست!
سلام. اين كه شما گفتيد كه بسيجي نيست، فرشته اي است آسماني كه اشتباهي راهش تو خاكي ما افتاده... و البته بايد بسيجي فرشته باشه و گرنه اوني نيست كه پير مرشد مي گفت....اي بابا، حرفهاي افسانه اي ميزني عزيزم. يه كم بيا پائين تر با هم بريم...
من معتقدم وقتي كه شرائط به گونه اي مي شود كه فرياد نمي شود زد و سكوت هم جايز نيست، اينجاست كه نوبت به درد ميرسد. بسيجي آگاه اين روزها بيشتر درد مي كشد و اين تاوان عشق است كه بايد بپردازد.
داغ دل ما را تازه كردي عزيز، معطر باشي به ياد صفاي دل كهنه بسيجي ها.
يا علي مدد