سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جشن پایان سال تحصیلی - « راز نهفته »

 وقتی از خونه به سمت مدرسه حرکت می‌کنم؛ به تابلوهای کنار خیابون توجهی نمی‌کنم.
اما اگه بخوام برای یه بار هم که شده، مثل روزنامه، تابلوها رو بخونم ... « بزرگراه بابایی، بزرگراه صدر، بزرگراه مدرس، بزرگراه همت، بزرگراه چمران. »

همه‌ی این‌ها اسم مردانی بوده که روزی با عشق قدم زدند در این سرزمین.

شاید اگه سعی کنم یه لحظه به این اسم‌ها فکرکنم، متوجه می‌شم که هیچ کدوم رو نمی‌شناسم.

اما نه ... چمران رو می‌شناسم. شاید کم، اما می‌شناسم. کم کم یادم میاد. بالای برنامه امتحانات کارگروهی. روی تابلوهای مدرسه، سایت مدرسه، همه‌ی این جاها که گفتم عکس یا نوشته‌ای از شهید چمران دیده‌ام. عید امسال هم بود. رفتیم دهلاویه. گفتند اینجا محل شهادت شهید چمران بوده. نماز را هم همون‌جا خوندیم. CD عکس‌هاش رو هم دارم. دهلاویه جای عجیبی بود. فیلم جالبی هم نشونمون دادن. هویزه هم رفتیم. گفتن شهید چمران اونجا جنگیده بوده. اما دهلاویه عجیب‌تر بود. ولی نه عجیب‌تر از شلمچه...

تابلوها هم عالمی دارن. اما خود آدم‌ها هستن که باعث می‌شن این فکرها به ذهنم برسه.

کاش معلم بیشتر برام از اسم‌های روی تابلوها می‌گفت. کاش بیشتر می‌پرسیدم.

اما همین که شهید چمران را بیشتر از یه اسم روی تابلو می‌شناسم غنیمته.

ولی خیلی مونده تا بتونم درک کنم که چرا اینجا سرزمین عشق است.

سلمان - اردوی جنوب ۸۳



پی‌نوشت:

امروز جشن پایان سال تحصیلی سوم ها بود. دوره ای که سه سال پیش با هم وارد مدرسه راهنمایی شدیم و با هم کلاس داشتیم. اون روزا سال اول بودن. حالا اینقدر بزرگ شدن که برن و پشت سرشون رو هم نگاه نکنن. مثل دوره‌های قبل. خواستم یه نامه ی خداحافظی بنویسم. اما دیدم این متنی که امروز تو جشن خونده شد، تو این روزا بهتره. نامه برای یه وقت دیگه. شاید آخر تابستون ...

یا علی


نظرات شما ()

نویسنده: امین شنبه 84 تیر 4   ساعت 5:34 صبح


این قافله ی عمر عجب می گذرد          دریاب دمی که با طرب می گذرد


فهرست
103528 :مجموع بازدیدها
13 :بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب
یــــاهـو
راز نهفته
جشن پایان سال تحصیلی - « راز نهفته »
جستجوی وبلاگ
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان







لینک دوستان
برای آنکه هنوز منتظر است . . .
مهرآب
مه دیده
نیمکت
علی آقا مربی!
ققنوس سوخته
آوای آشنا

 

بایگانی
نوشته های سال 83
بهار 84
تابستان 84
اشتراک
 

آن که خود را در جاهایى که موجب بدگمانى است نهاد ، آن را که گمان بد بدو برد سرزنش مکناد . [نهج البلاغه]